[caption id="attachment_81" align="aligncenter" width="300" caption="30 روز"]
[/caption]
نفسام بوی تو رو داشت، وقتی از چشات می خوندم، وقتی با پاهام می رفتم، ولی با دلم می موندم. می میرم تو دل غربت، نگو عاشق سفر بود، من همون خسته ی راهم، که همیشه دربه در بود؛
تقویمم میگه یه ماه گذشته از قولی که به خودم دادم. نمی گم روزا رو نشمردم، نمی گم فراموش کردم همه چیزو، اما به خودم نشون دادم می شه فراموش کرد، برای یه ماه، برای یه سال، برای یه عمر...

نفسام بوی تو رو داشت، وقتی از چشات می خوندم، وقتی با پاهام می رفتم، ولی با دلم می موندم. می میرم تو دل غربت، نگو عاشق سفر بود، من همون خسته ی راهم، که همیشه دربه در بود؛
تقویمم میگه یه ماه گذشته از قولی که به خودم دادم. نمی گم روزا رو نشمردم، نمی گم فراموش کردم همه چیزو، اما به خودم نشون دادم می شه فراموش کرد، برای یه ماه، برای یه سال، برای یه عمر...