روشنی‌های راه

شب سرودش را خواند، نوبت پنجره‌هاست ...

شب سرودش را خواند، نوبت پنجره‌هاست ...

آخرین مطالب
سلام . خوشحالم که اولین پستم رو تو این وبلاگ می نویسم . از دوست بسیار عزیزم مجید هم که فرصت همکاری رو داد بسیار ممنونم. اسم من حسین ِ و دانشجوی کامپیوتر هستم . طبیعت و طبیعت گردی رو خیلی دوس دارم. از اینترنتم خیلی خوشم میاد . همیشه دوست دارم خبرای جدید رو بدونم؛ بخصوص تو زمینه های فناوری و ورزشی. معمولا سرتیتر اخبار رو از اینجا می بینم. موسیقی رو دوست دارم و همچنین فیلم و سینما و فوتبال رو. تو فوتبال طرفدار استقلال و بارسلونا و تیم ملی هلند هستم. از فیلم های ژانر متافیزیکی، روانشناسی و ترسناک خوشم میاد. دوس دارم بهترین فیلمهای IMDB رو ببینم که تا الان یه تعدادیش رو دیدم . عاشق جملات قصار و داستان های کوتاه و آموزنده ام. گاهی اوقات هم رمان می خونم.
کتابی که اخیرا خوندم اسمش بود خواهران غریب اثر اریش کستنر آلمانی . متنش واقعا عالی بود ؛ مثل یک سناریو نوشته شده بود و من از خوندنش لذت بردم. این کتاب بطور خلاصه داستان دو تا خواهر دو قلو هست که از هم جدا شده بودند ولی باز به هم می رسند. پیشنهاد می کنم که اگه حال و حوصله دارید یا حتی ندارید! این کتاب رو بخونید. البته من این کتاب رو با ترجمه کانون پرورش فکری – علی پاک بین- خوندم که روش زده بود واسه گروه راهنمایی و دبیرستان! ولی بنظرم فقط مخصوص اونا نیست. کتاب دیگه ای هم که خوندم از جلال آل احمد بود. اسمش 3تار بود و متشکل بود از 13 تا داستان کوتاه تو حال و هوای زمان گذشته که بزبان خیلی ساده و خودمونی نوشته شده بود .امیدوارم بعداً پست های مفیدتری بنویسم .
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۰ ، ۱۱:۰۸
مجید عسگری
یکی از بزرگترین هدف هام از زمانی که به آدرس جدید نقل مکان کردم، پیشرفت محتوایی این وبلاگ، با پست های بیشتر و بهتر بوده. تا حالا دو تا از دوست ها یا خواننده های خوب من، یکی حسین ملک حسینی و دومی نویسنده‌ی محترم این وبلاگ اعلام کردند که احتمالا در وبلاگ روشنی‌های راه با من همکاری خواهند کرد. شاید سبک نوشتن این عزیزان با من متفاوت باشه اما هدف یکیه، که به نظر من این خیلی خوبه.
نفر اول احتمالا توی دو سه روز آینده اولین پستش رو خواهد داد و خودش رو معرفی خواهد کرد. نفر دوم هم هنوز تایید نهایی رو به من ندادند پس نمیدونم برنامه ی پست هاشون چه جوری خواهد بود و آیا اصلا در نهایت تصمیم به همکاری می‌گیرند یا خیر.
به هر حال شما هم اگر دوس داشته باشید می تونید به ما بپیوندید.
استراتژیهای اصلی نویسنده های وبلاگ ما اینهاست:
1- قبل از اینکه موضوع مطالب مهم باشه، مفید بودنشون مهمه.
2- وبلاگ محل تبادل نظر آدمهاییه که نیمه ی پر لیوان دنیا رو میبینند. با تمام مشکلاتی که حتی توی مملکت میبینند، به جای پاک کردن صورت مساله یا فرار از موضوع، به فکر برنامه ریزی برای اصلاحاتند و از نو ساختن فرهنگ جامعه (به نوبه ی خودشون)
3- به آفریننده ایمان دارند. حتی در اوج بی دینیشون (در برهه هایی از زندگی ممکنه ما بی دین شده باشیم) شاید بدون این اصل اصلا دیدن روشنی های راه ممکن نباشه.
4- حتی الامکان از مطالب سیاسی بپرهیزیم، اما مطالب اجتماعی گاهی صبغه ی سیاسی دارند خود بخود.
5- محتوای ارایه شده تولید خود ما باشد. هر چند در وبلاگ های دیگری هم استفاده شود.
منتظر همکارهای جدید و پرانرژی هستم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۰ ، ۱۲:۱۵
مجید عسگری
خیلی وقت بود که دوست داشتم در مورد امنیت اطلاعات در ارتباطات اینترنتی بنویسم و یعضی از نکاتی رو که ممکنه یک شخص عادی بهش توجه نکنه، یادآوری کنم. من یک کارشناس امنیت اطلاعات نیستم اما به عنوان یک دانشجوی رشته‌ی کامپیوتر، برداشت‌هام رو از سیستم انتقال اطلاعات در اینترنت می‌نویسم.
همانطور که همه می‌دونیم، ما برای اتصال به اینترنت از یک ISP‌ استفاده می‌کنیم. اطلاعات طبیعتا ابتدا قبل از ارسال به هر سایتی به کامپیوترهای ISP‌ ارسال می‌شند. ISPها می‌تونند اطلاعات ما رو به طور کلی ذخیره کنند. اطلاعاتی که ما به سایت‌های مختلف می‌فرستیم، تقریبا همیشه فرمت‌های مشخصی دارند. مثلا دریافت یک صفحه‌ی وب یک فرمت استاندارد GET و POST داره. همچنین ارسال ایمیل یا پروتکل دریافت فایل هم فرمت مشخصی داره. اطلاعاتی که ما به یه سرور وب می‌فرستیم، به قسمت‌های کوچک‌تری تقسیم می‌شند به نام پاکت(packet). این پاکت‌ها، حاوی تمام اطلاعاتیه که اون پاکت برای رسیدن به مقصد نیاز داره. یعنی اطلاعات فرستنده، گیرنده، پورت انتقال اطلاعات، شماره‌ی پاکت و ... خوب. مطلب خیلی سر راسته. ISP‌در صورتی که این پاکت‌ها رو ذخیره کنه، (حداقل برای آی‌پی‌های خاص. مثلا آی‌پی‌های مریوط به یه مشتری خاص که عین آب خوردن در دسترس اون‌هاست، کسی که اطلاعاتش براش مهمه. یا مثلا تمام اطلاعاتی که به یه سایت خاص می‌ره) می‌تونه با الگوریتم نسبتا ساده‌ای اون‌ها رو به هم بچسبونه و اطلاعات اصلی رو بیرون بکشه. مثلا متن یک ایمیل، یا محتویات دقیق این پستی که به وبلاگ خاص ارسال می‌شه. خوب فک کنید. خیلی کارای دیگه هم میشه کرد! ...
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۰ ، ۰۸:۳۳
مجید عسگری

پشت کامپیوترم نشستم. بعد از چند وقتی دارم با جمشید چت میکنم. صحبت از فوتبال میشه. میگم من بعضی هفته ها چهارشنبه ها میرم. میگه کجاست حدودا سالنتون؟ به ذهنم میرسه نیازی نیست آدرس بدم. نقشه ی گوگلو باز میکنم و با دو سه تا کلیک دو تا عدد طول و عرض جغرافیایی رو در میارم و میدم بهش.

اونم میگه ما هم میریم فوتبال. این هفته اگه میتونی بیا با ما بازی کن. منم که دوس دارم بعد مدت ها ببینمش، قبول میکنم. بهش میگم زمان و آدرس بده. زمانش رو میده به اضافه ی دو تا عدد. تو تقویم گوگلم اون زمان خالیه. یه کم دیرمه. یه رویداد درست میکنم توی تقویم و دو تا عدد رو تو فیلد لوکیشنش مینویسم. میگم یه ساعت قبلش برام notification بیاره. خدافظی می کنم چون دیرمه. همه این کارا پشت کامپیوتره.

روز قراره. بیرونم. گوشیم میلرزه و اعلام میکنه یه ساعت مونده به قرار (البته حواسم بوده ها). بهم دو تا عدد رو هم که تو کامپیوتر وارد کرده بودم نشون میده. لمسشون میکنم. گوگل مپز گوشیم میاد بالا. جی پی اسم اتفاقی روشنه.

رو نقشه نشون میده قرارت اینجاست، توام اینجایی! مقصد و لمس میکنم و میگم چه جوری برم. گوگل با رعایت خیابونای یه طرفه، ارجحیت دادن به بزرگراه ها نسبت به خیابونا و خیابونا به کوچه ها، نزدیکترین مسیرو بهم نشون میده روی نقشه!

پینوشت یک: این داستان کاملا واقعی بود. ولی یه زمانی تصورش سخت بود برامون.

پینوشت دو: برای تجربه کردن این سناریو، لازم نیست آدم پولداری باشید. چیزایی که لازم دارید ایناست:

یه کامپیوتر

یه گوشی مثلا دویست تومنی اندروید مثل X8 سونی

یه ارتباط جی پی آر اس (البته اگه یه شبکه ی وایرلس نزدیکتون باشه، حداقل هزینش مثلا ماهی سیزده هزار تومن با یه مودم چهل هزارتومنیه (استفاده از اندروید بدون شبکه وایرلس، خیلی استفاده ی ناقصیه به نظر من)، میشه نقشه ی گوگل رو برای هر شهر دلخواه داونلود کرد تا بشه به صورت آفلاین تو خیابونا ازش استفاده کرد. البته برای کشف کوتاهترین مسیر حتما به جی پی آر اس توی خیابون نیاز دارید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۰ ، ۱۶:۲۱
مجید عسگری
درود
در این پست می‌خوام در مورد یکی از بهترین برنامه‌های (منظور اصطلاح Web Application است) گوگل صحبت کنم.
من در این پست سعی می‌کنم کار با این برنامه رو آموزش بدم. البته بیشتر کسانی که از اینترنت استفاده می‌کنند با این محصول گوگل آشنا هستند. اون‌ها قطعا خواهند گفت که کار با گاهشمار/تقویم گوگل اصلا سخت نیست و به نظر نمی‌رسه نیاز به آموزش! داشته باشه. کاملا موافقم. اینجا من صرفا رویکرد آموزشی رو انتخاب کردم به این دلیل که می‌دونم کسانی که از این محصول استفاده کرده‌اند و از اون خوششون نیومده، قطعا به روشی متفاوت از من به این محصول فک کرده‌ند. حداقل فایده‌ی این رویکرد آموزشی، اون هم آموزش از پایه، اینه که در مدت زمان بسیار کوتاهی با دیدن عکس‌های متعددی که در این پست قرار داره، شما مدل دیگه‌ای به این تقویم نگاه می‌کنید و طبق تجربه‌ی من، جز استفاده‌کننده‌های ثابت اون خواهید بود! مخصوصا اگه یک گوشی هوشمند داشته باشید.
پس شروع می‌کنیم.
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۰ ، ۰۲:۴۹
مجید عسگری
درود
مدت زیادی تصمیم داشتم:
آدرس اختصاصی برای وبلاگم داشته باشم،
وبلاگم فیلتر نباشه و دسترسی به اون آسونتر باشه،
پست ها سریعتر و با برنامه تر منتشر بشند،
و مهمتر از همه، مطالب کیفیت بهتری داشته باشند
امشب بالاخره زمان شروع عملی کردن این تصمیم خوبه. امیدوارم این هدفهام عملی بشند هر چه زودتر. حرف برای گفتن خیلی دارم. امیدوارم که توانایی خوب ارایه دادن اونها رو هم داشته باشم.
در طول چند ماه آینده، در صورتی که از این وبلاگ راضی بودید، لطفا اون رو به دیگران معرفی کنید.
پیروز و سربلند باشید...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۰ ، ۱۱:۱۵
مجید عسگری
سلام. قبل از اینکه بخوام در مورد مطلبی که مورد نظرمه حرف بزنم، راجع به فیلتر شدن وردپرس باید بگم. یکی از مسخره‌ترین فیلترهای فله‌ای فیلترچی، فیلتر کردن همه‌ی وبلاگ‌های موجود در وردپرسه احتمالا با این استدلال که اگر کسی چیزی نوشت توی وردپرس که ما خوشمون نیومد، روی اطلاعاتش کنترل نداریم. پس وردپرس بد است! (من یادمه تعدادی از وبلاگ‌نویسایی که از یکی از سرویس‌های وبلاگ ایرانی استفاده می‌کردند، متوجه شدند که مطالب موجود در وبلاگشون بدون خبر قبلی ناگهان پاک شد و دلیلش هم رعایت نکردن قوانین سایت عنوان شده بود). به هر حال با اینکه ویلاگ من هیچ‌وقت مطالب سیاسی نداشته و به احتمال قوی هم نخواهد داشت، همراه بقیه‌ی وبلاگ‌های خوب وردپرس، فیلتر شده و من هم قصد ندارم به یک سرویس ایرانی نقل مکان کنم. هر چند، فیلتر شدن این وبلاگ، خواننده‌هاش رو یک دهم می‌کنه. شاید یک دامین خریدم و به اونجا نقل مکان کردم.
اما لوگوی المپیک.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۸۹ ، ۰۸:۵۳
مجید عسگری
حدود دو هفته پیش رفته بودم برای شرکت یه گوشی بخرم که هم سیستم عاملش سیمبیان باشه و هم جی‌پی‌اس داشته باشه تا بتونم یه برنامه‌ی موبایلو تست کنم. بعد از حدود یه ربع جستجو توی اینترنت گوشی VIVAZ سونی اریکسون رو انتخاب کردم که الآن به نظرم انتخاب خوبی هم بوده. رفتم پاساژ علاءالدین. یه مغازه پیدا کردم که گوشی رو خیلی ارزون‌تر می‌داد. ۲۴۵ تومن. بعد از کلی دنگ و فنگ نصب نرم افزار و این جور چیزا و رسوندن قیمتش به ۲۶۵ تومن (بر خلاف قیمتی که اولش گفته بود) که فک کنم یک ساعتی هم به دلیل شلوغ بودن مغازه طول کشید، گرفتمش و برگشتم سمت خونه.
خلاصه، اومدم میدون جمهوری و نهار خوردم و بعدش می‌خواستم برم خونه. دست کردم تو جیبم و دیدم ۳۰۰ هزار تومن تراول توشه! انقد اونجا علاف شدم و غرق فکر بودم که یادم رفت پولشو بدم و اونها هم فراموش کردند شاید چون سرشون شلوغ بود. فک نمی‌کردم کس دیگه‌ای هم قد من گیج پیدا بشه. بلافاصله زنگ زدم بهشونو گفتم که پولو فراموش کردم بدم. اونا هم اصلا حواسشون نبود انگار. خیلی خوشحال شدن و گفتم شماره حساب بدید که پولو بریزم و تا اونجا نیام. ولی مغازه دار اصرار کرد که بیا حتما و یه کیف گوشی اورجینال بهت می‌دم و از این جور حرفا. منم که احساس کردم که انگار می‌ترسه پولو نریزم و گفتم اوکی زود میارمش براتون.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۸۹ ، ۱۰:۴۴
مجید عسگری
کلاس چهارم دبستان بودم. یه روز معلممون خانوم صادقی، از بچه‌ها خواست که بگن دوست دارند چی کاره بشند. یادمه بیشتر بچه‌های کلاس می‌گفتن خلبان! یکی دو نفرم از عشقِ خانوم معلم، گفتن معلم. بعضی‌ها هم دکتر یا مهندس. اون روز بعد از جواب من، کلی از بچه‌های کلاس بهم خندیدند و مسخره‌م کردند :-) من گفتم: نویسنده!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۸۹ ، ۰۷:۵۷
مجید عسگری
سلام. باز هم خیلی طول کشید تا وقت کنم یک قسمت جدید از آموزش شل رو ترجمه/تایپ کنم. به هر حال خودمم این بی‌نظمی رو دوست ندارم.
در خدمتتون هستم با قسمت جدید. اینجا بد نیست به خوانندگان این پست‌ها و کلا علاقه‌مندهای لینوکس یادآوری کنم که این سری از پست‌های من صرفا ترجمه مطالب سایت linuxcommand.org است و شما می‌تونید این مطالب رو از همون جا دنبال کنید.
۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۸۹ ، ۰۰:۰۳
مجید عسگری