یادمه حدود چهار-پنج سال پیش، زندگیم یه حالت خاصی داشت. تقریبا مث تمام دوستای اطرافم، تقریبا هر کاری که دوست داشتم میکردم :-) کلا هیچ وقت به خودم سختی نمیدادم. کار سادهای هم بود. پول هم داشتم تقریبا واسه کارایی در حد خودم. این رفتارم باعث شده بود کلا ارادهم رو هم از دست بدم. ممکن بود فردا امتحان داشته باشم و هوس فوتبال کنم و تا ۱۲ شب تو حیاط خوابگاه فوتبال بازی کنم و بعدشم خوابم بگیره و قرداشم درس رو به زور پاس کنم. من که ترمهای اول دانشجوی ممتاز شده بودم. رسیدن به این حالت در من، پروسهی چندان طولانیای نبود و بر این اساس استوار بود که باید از این سالهای زندگیم بیشتر لذت ببرم و به نوعی، شیوهی رفتار اطرافیان که کاملا مشابه رفتار من بود باعث شده بود اون حالت پیش بیاد. راستش اصلا از اون دوران زندگیم راضی نیستم... واقعیت اینه که آدم خیلی راحت میتونه تحت تاثیر جامعه، بیاراده بشه.
حالا حرفم چه ربطی داشت به لایک! چند روز پیش از یکی از دوستانی که اتفاقا توی شبکههای اجتماعی روی خیلی از پستهای من لایک یا پلاس میزنه والبته یک دوست در دنیای واقعی هم هست، چیزی خواستم؛ چیزی که هزینهی زیادی برای اون نداشت (از نظر من هیچ هزینهای) اما متاسفانه درخواستم به نوعی رد شد. چیزی که برام باورنکردنی بود و برای کارش دلیل احمقانهای آورد. نمیدونم شاید این که من روی لایک دیگران حساب میکنم رو نوعی سادهاندیشی حساب کنید؛ به هر حال من اینطوریم و خیلیای دیگه هم مث من فکر کنند.
به نظر من، از زمانی که ایدهی بسیار موفق لایک کردن در شبکههای اجتماعی توسط فیسبوک عرضه شد (شاید هم مخترع واقعیش سایت دیگهای بوده اما فیسبوک واقعا به یک ایدهی عملی و همهگیر تبدیلش کرد) این شبکهها روی desire آدمها تمرکز کردهاند. و همزمان دنیا هم به سمتی میره که داره ما رو روی desireهای خودمون سوق میده! برای ما خیلی مهمه که به خواستههامون برسیم به هر قیمتی و هیچ چیز برای انسان مهمتر از خودش نیست. فیسیوک و ما یه هدف مشترک داریم و این باعث میشه با عاشق فیسبوک باشیم.
دوستیهای شبکههای اجتماعی هم در همون سطح هستند؛ تنها هزینهای که ما برای دوستامون میدیم، اینه که میل یا علاقهمون رو به مطلبی یا کاری نشون بدیم. و این شیکههای اجتماعی هم این کار رو به سادگی برای ما انجام میدند. فقط یک کلیک! هزینهای که از همراهی کردن یه نفر برای فوتبال توی حیاط خوابگاه خیلی خیلی کمتره. بدون شک ما دوستیهامون و علاقههامون به افراد دور و برمون رو بر اساس همین ترغیب و تشویقها بنا میکنیم. اون روزبود که من فهمیدم که سایتی مثل فیسبوک علاوه بر اینکه امنیت من رو به خطر میندازه (اگر مواظبش نباشم) باعث شده که روی دیگران بیشتر از چیزی که واقعا باید حساب کنم، حساب میکنم. نمیگم فیسبوک جیزه با یه همچین چیزی. اما باید مواظبش بود و ازش درست استفاده کرد. دنیای فیسبوک هنوز هم مجازیه و بیشتر روی من تمرکز میکنه تا روی اجتماعی که من توش زندگی میکنم!