روشنی‌های راه

شب سرودش را خواند، نوبت پنجره‌هاست ...

شب سرودش را خواند، نوبت پنجره‌هاست ...

آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

سال 93 هم رو به اتمام است و فقط چهارده پانزده روز دیگر نوروز می‌آید و خیلی چیزها را برایمان عوض میکند. و برای مردم نسبتا اجتماع دوست ایران فرصتی است دیدارهایشان را با هم تازه کنند. برای خیلی‌ها هم که همین سالی یک بار دید و بازدید هم پیش نمی‌آید و زمان مزبور سپری میشود با چند پیام تبریک و هزاران جمله گهربار و خاص. روزهای اول عید که می‌رسد گوشی‌هایمان پر می‌شود از پیام‌های تبریک رنگارنگ که با اینکه پر از احترام ظاهری و باطنی هستند اما حسی که منتقلش می‌کنند بیشتر تفریح و صرفا یاد کردن از دوستی‌های ما در این دنیای شلوغ هستند. دوستی‌هایی که هر روز بیشتر رنگ forward به خودشان می‌گیرند. مث اینکه داریم یاد می‌گیریم احساساتمان را هم forward کنیم… دقیقا از همان جنس که یاد گرفته‌ایم برای هم ظاهرسازی کنیم.


راستش، شخصا پیامی به کوتاهی «مجید چطوری؟» برای من خیلی دوست‌داشتنی‌تر است تا یک شعر زیبادر مورد نوروز یا یک پیام رسمی که برای من و خانواده‌ام آرزوی سپری کردم سال خوشی را دارد. چون کسی که پیام را فرستاده اسمم را صدا زده است :-) کاش امسال نوروز که میشود بیشتر به هم نزدیک شویم و حال همدیگر را بپرسیم نه اینکه خوشحالی نوروزمان را برای همدیگر forward کنیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۵۱
مجید عسگری
از خواب پا می‌شوم. گوشی‌ام کنارم است و احتمالا شارژ شده است. تنها تخفیفی که به خودم داده‌ام این است که گوشی روی حالت هواپیماست و احتمالا ضرر کمتری برایم داشته است. تقریبا قبل از هر کاری از حالت سایلنت درش میاورم و آنتنش رو برمی‌گردانم. چند ثانیه بعد تعداد زیادی پیام دارم...
می‌روم توی بازی Clash of clans. وار (War) دیشب رو برده‌ایم. تعداد زیادی پیام توی وایبر هست که همه‌ش تقریبا برای همه‌ی آدم‌ها قابل استفاده است. بیشترشان خیلی بامزه‌ یا جذابند، پس می‌شود برای تمام گروه‌های دیگر فورواردشان کرد! ساعت را نگاه می‌کنم. نیم ساعت هست که بیدار شده‌ام. می‌روم که صبحانه بخورم. توی راه از اتاق خواب تا آشپرخانه موبایل دستم است. موبایل را روی میز می‌گذارم و نان را از یخچال در میاورم تا یخش آب شود. خیلی وقتم تلف شده. مثلا می‌خوام از وقتم استفاده کنم. چند تا خبر می‌خوانم. بیشتر خبرها و مطالب تحلیلی هستند اما کوتاه.
***
وقت ناهار شده. می‌خواهم غذام را گرم کنم. مایکروفر توی آشپزخونه است. گوشی را میگیرم دستم. در فاصله سه دقیقه‌ای که غذا گرم میشود، خبر می‌خونام یا به چیزهایی که توی Pocket آماده کرده‌ام برای خواندن نگاه می‌کنم. زیاد حس مطالب طولانی را ندارم. طبع مطالعه‌ی من طوری شده که مطالب کوتاه را دوست دارم :-) هدفم این است که توی سه دقیقه‌ای که غذا گرم میشود وقتم را از دست ندهم!
***
شب رسیده‌ام خانه. نشسته‌ام پای تلویزیون. زیاد اهل فیلم نیستم. کمی فوتبال نگاه می‌کنم و برنامه‌های ورزشی را می‌بینم. یا اخبار نگاه می‌کنم. خبرها و مطالب تحلیلی هستند اما کوتاه.
***
یک بار که داشتم غذا را گرم می‌کردم به این فکر کردم که ما چقدر در معرض تحلیل‌های آماده هستیم. مطالبی که می‌خوانیم کوتاه هستند و عمق کمی دارند. این حرف‌ها خیلی برایمان تکراری است اما انگار داریم زیادتر و زیادتر در محیط اطرافمان گیر می‌افتیم... وقتی خبر می‌خوانیم یا اخبار میبینیم. وقتی جک می‌خوانیم و وقتی تمام این‌ها را به اشتراک می‌گذاریم، واقعا به خودمان هم فرصت فکر کردن می‌دهیم؟ مطالب را خودمان تحلیل می‌کنیم یا صرفا تحلیل دیگرانی که تصادفا چند بار مطالبشان برایمان جالب بوده است را دنبال می‌کنیم؟ برای تحلیل داشتن، باید مطالب کوتاه و بدون تمرکز را خواند یا مطالب طولانی و متمرکز؟
***
ما همه در حال اشتراک گذاری مطالب هستیم. هر چقدر بیشتر مطالب را به اشتراک می‌گذاریم، در معرض مطالب آماده‌ی دیگران هم قرار می‌گیریم. ما داریم با شبکه‌های اجتماعی معتاد اشتراک گذاشتن می‌شویم و دلیل این اعتیاد اینست که اشتراک گذاشتن آسان‌تر می‌شود. دیگر کسی فرصت ندارد از ما بپرسد شما که فلان چیز را به اشتراک گذاشته‌اید واقعا به آن معتقد هستید؟ کسی از ما دلیل نمی‌خواهد :-) ما معتاد شده‌ایم...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۲
مجید عسگری

من ورودی بهمن ۹۰ دانشگاه هستم اما به دلایلی به من تحمیل شد که در ترم اول مرخصی بگیرم و در نتیجه تمام کارها و درس‌هایم یک ترم دیرتر شروع شد. اوایل اردیبهشت بود که فهمیدم دانشگاه به من اولتیماتوم داده که تا آخر اردیبهشت باید از پیشنهاد رساله‌ام دفاع کنم. این کار اصلا برای من مقدور نبود. بعد از چند بار مراجعه به تحصیلات تکمیلی و کمیته‌ی متنخب، بالاخره به من اجازه داده شد تا انتهای شهریور ماه دفاع کنم.

من از ۱۱ شهریور آماده‌ی دفاع بودم. با تمام مشغله ماه قبل از عروسی و کمبود پول و ... در دانشکده،‌ قانون دفاع از پیشنهاد رساله به این شکل است که برای دفاع باید ابتدا اساتید گروه (مثلا گروه هوش مصنوعی) سند را تایید کرده و اساتید داور را (که ۴ نفر هستند + استاد راهنما) انتخاب کنند. این ۴ نفر به پیشنهاد دانشجو و استادش انتخاب می‌شوند. سپس جلسه شورای دانشکده باید این چهار نفر و سند را تایید کند. در حال حاضر این پروسه ممکن است از دو هفته تا ۴-۵ هفته در دانشکده طول بکشد.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۳ ، ۰۰:۲۶
مجید عسگری
- عزیزم خیلی خسته‌ام ولی خوابم نمی‌بره
- الهی من قربون این حالتت بشم {...}
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۳۲
مجید عسگری